گاهی می خواهم انســــــــــان نباشم ...گوسفندی باشم ، پا روی یونجه هـــــــا بگذارم اما دلــــــــــی را دفن نکنم ...! ......گرگی باشم ، گوسفند هـــــــا را بِدَرم اما بدانم ، کــــــــارم از روی ذات است نه از روی هوس ...! خفاشی باشم که شبها گـــــــــردش کنم با چشمهـــــــــای کور ، اما خوابی را پرپر نکنم ..! کلاغی باشم که قار قار کنم پرهــــــــایم را رنگ نکنم و دلــــــــی را با دروغ بدست نیاورم!!!!
دیروز و فردا هر دو نامردند ...!
دیروز با خاطراتش
و
فردا با وعده هایش ...
سلام مرسی از حضورت
خیلی متن جالبی بود ممنونم
این روز ها که می گذرد
یک ترانه ی تلخ
قصه ی تنهایی های مرا می سراید
سمفونی گوش خراشی است
روز هاست که پنبه دیگر فایده ای ندارد
باید باور کنم تنهایم ...
مرسی زیبا بود
har jor rahati
bazi vaghta adam az in ke bazia faghat esme ensano yadak mikeshan
delesh az ensan boodan migire
merc az hozoret