ANTILOVE

برای دل تنهای خودم مینویسم... هیچ مخاطب خاصی ندارد

ANTILOVE

برای دل تنهای خودم مینویسم... هیچ مخاطب خاصی ندارد

دلم غمگین است...

دلم غمگین غمگین است
در این کومه
در این زندان
در این غوغای خاموشی
در این جشن فراموشی
در این دنیای بی مهر و کم آغوشی
دلم ترسیده و تنگ است
دلم ترسیده از آه پر از درد پدرهامان
و از چشم پر از اشک تمام مادر ها
دلم آشوب آشوب است
دلم سرد و تنم بی روح بی روح است
نمی خواهم، نمی خواهم دگر
این زندگانی را و دل را
نگاهم خیره بر بالا
به دنبال نگاهی ساده می گردد
و می بینم، و می بینم هوای گریه دارد آسمان هم پای چشمانم
می روم آرام
گونه ام خیس است
آسمان می بارد امشب بر من و بر گریه هایم سخت...

فلسفه زندگی....

فلسفه ی عجیبی است زندگی!


آنان که ترک میکنند با اینکه مقصرند هیچگاه تنها نمیمانند،


اما آنان که ترک میشوند با آنکه گناهی ندارند همیشه تنها میمانند. . .


نامرد....

دیروز و فردا هر دو نامردند ...!دیروز با خاطراتش و  فردا با وعده هایش ...مرا فریب دادند


  تا  نفهمم امروزم چگونه گذشت....


نترس ...


نـتــرس از هجـ وم حـضــورم


چــــیزی جـــز تـــنــهایی با من نیـــستـــــ ــ.....



شکستنم آسان بود...

 

مانند شیشه شکستنـــــم آسان بـــود . . .ولی 


دیگـــر به مــن دست نزن..............این بار زخمی ات خواهم کرد...