خیـالم را پـرواز میـدهـم ،بـه جـایی دور ؛دور ِ دور ِ دور ِ ...
جایـی که هیـچ چیـز آنجـا نبـاشـد ؛...........جـز " بیـ خیـالـی "
آنقدرزمین خورده ام که بدانم برای برخاستن نه دستی از برون....که همتی از درون لازم است
حالا اما...
نمی خواهم برخیزم می خواهم اندکی بیاسایم فردابرمی خیزم ..وقتی که فهمیده باشم
چرا زمین خورده ام...چرا زمین خورده ام...
کَســــی کـــه نشستـــــه استـــــ هَمیشــــه خستـــــه نیستــــــ . . .
شـــــایَـــد جــــایی بَـــــرای رفتَـــــن نَــــداشتـــــه بــــاشَــــد ...
دار بزن ... خاطرات کسی که تـو را دور زده ....حالم خوب است ...امّا گذشته ام درد میکند . . .
آرامشــــم ایــــــــن روزها
مدیون همین انتظاراتیست.... ..... ....که دیــــــــــــــــگر از کسی ندارم ...